برای دیدن مطلب به ادامه مراجعه کنید.

بازهم شب جمعه ..

عجیب حال دلم هوای حرم داره ..کاش آقا منِ حقیر رو بطلبن امشب ...

این روزها سرم خیلی شلوغه ..

کلاس قرآن میرم و عجیب برام شیرینِ ... یکی از آرزوهامه قران رو به لحن و قرائت درست و زیبا بخونم و حافظ کل بشم ان شالله ... از طرفی کلاس امر به معروف و نهی از منکر هم میرم ....

اون هم فوق العاده خوبه ... وقتی به کسی بابت منکری تذکر میدم بعدش حس خوب خدایی سراغم میاد . الحمدلله ... حالا قرار شده واسه خانومای کلاس قران هم کلاس بزارم تا به اونا اموزش بدم و به یادشون بیارم که مثل نماز واجب هست و نباید سکوت کرد !!

* هیچ خواستگاری با تمام همه شرایط خوب به دلم نمیشینه ....

خدایا کمکم کن...ازت میخوام اونی که مناسبم هست رو به دلم بندازی..

مامان این روزا خیلی نگران منه ...مامانم میگن تو تارک دنیا شدی و دنیارو ول کردی و هی غصه میخورن!

الهی دورش بگردم .... اما نمیدونم چیکار کنم!!!

اگر ساعت ها پای سجادم بشینم خسته نمیشم اما یک ساعت بازار حال منو بد میکنه ....

دیشب رفتیم بازار و گفتم چیزی نمیخوام....مامان ناراحت شد ... آخه دوست ندارم توی این ایام فاطمیه چیزی بخرم ..و حتی چیزی هم لازم ندارم...

خدایا کمکم کن بحق این ایام حداقل اندکی شبیه حضرت زهرا سلام الله بشم.

خدایا منو لایق شهادت در راه امام زمان عجل الله بکن ..

الهی العفـــــــــــــــــــــو